سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهکارگیری روابط بین فعالیت مدیریت دانش و عملکرد نوآوری (ترجمه)

چکیده

فرایند نوآوری به شدت بستگی به دانش، و مدیریتدانش داشته و سرمایه انسانی باید به عنوان بخش مهمی از انجام هر نوع کسب و کار باشد. پژوهش های اخیر نشان داده است که سازمان ها در رویکردشان، سازگار با مدیریت دانش (KM) نبوده، و روش های مدیریت دانشف غالبا در حوزه فناوری اطلاعات یا چارچوب انسانی با توجه به توسعه کم ان مد نظر قرار می گیرد. این مقاله به بررسی ارتباط بین مدیریت دانش و عملکرد نوآوری از طریق بررسی های مقدماتی می پردازد که تمرکزش را بر روی صنعت تولید قرار می دهد. مهمترین کاربردی که از این بررسی ایجاد شده این است که مدیران در شرکت های تولیدی تاکید بیشتری را بر روی شیوه های مدیریت منابع انسانی (HRM) قرار داده زمانی که به توسعه استراتژی نوآوری برای محصول و نوآوری فرایند می پردازند. این بررسی نشان می دهد که مدیریت دانش سهمی در عملکرد نوآوری دارد زمانیکه رویکرد های مشابه «شیوه های مدیریت منابع انسانی نرم» و «شیوه های فناوری اطلاعات سخت» به اجرا گذاشته می شود.

مقدمه

در شکل ایده آل، نوآوری دارای ظرفیتی برای بهبود عملکردها، حل مشکلات، افزودن اعتبار، و ایجاد مزایای رقابتی برای شرکت ها می باشد. نوآوری در مفهوم گسترده تر به عنوان اجرای اکتشافات و ابداعات و فرایندی که توسط آن نتایج جدید، که به صورت تولیدات، سیستم ها یا فرایندها که به عرصه وجود پا می گذارند، می باشد. فرایندهای مربوط به نوآوری به شدت بستگی به دانش، به ویژه زمانی که دانش، محدوده ای فراتر از داده اطلاعات و منطق قراردادی را شامل گردد، دارد. در واقع قدرت دانش در ارتباط با ذاتی بودن آن ارزش های اصولی و فرضیاتی می باشد که تحت پشتیبانی فرایند یادگیری می باشد. از آنجایی که تمایزات پیشین بین اهداف سازمانی، خدمات و ایده ها از بین رفته است، دانش نقش مهم تری را در سازمان ها عهده دار می باشد. بر طبق به گفته استوارت، مدیریت دانش و سرمایه انسانی به عنوان ابزار مهمی برای مدیریت هر نوع کسب و کار بوده، با این وجود تعداد کمی از افراد این حوزه رقابتی را درک می کنند. و با توجه به پتانسیل مدیریت دانش و سرمایه فکری به عنوان منبع نوآوری ها و نوسازی، استراتژی های کسب و کار می بایست تمرکزش را بیشتر بر روی این موضوعات قرار دهد.

خرید

مطالب مرتبط


ارزشیابی عملکرد کارکنان

دسته: مدیریت

حجم فایل: 45 کیلوبایت

تعداد صفحه: 31

چکیده:

در بحث سازمان و مدیریت هرگاه بخواهیم به واژه‌هائی چون کیفیت کاری، بهره‌وری، دانش کاری، تعلق سازمانی، میزان نبوغ کارکنان، میزان مشارکت کارکنان، توان تصمیم‌گیری، ایمنی محیط کار، میزان حضور کارکنان در محیط کار، ارتباطات کاری، برنامه‌ریزی، مهارتهای حل مشکل، سرپرستی، توان مدیریتی، میزان حرفه‌ای بودن کارکنان، توسعة شغلی، اجرای مؤثر، عملکرد مدیران و کارکنان و ده‌ها واژة دیگر از این است بپردازیم غالباً مقوله و باب جدیدی بنام “ارزشیابی عملکرد” گشوده خواهد شد. “ارزشیابی عملکرد” مفهومی شناخته شده است که در مباحث مدیریت منابع انسانی به صورتی برجسته و نمایان هویت و جایگاه خود را بازیافته است، امروزه دیگر بر سر اجرای آن یا عدم اجرای آن به رغم تنفر و بیزاری مدیران و کارکنان شک و تردیدی وجود ندارد آنچه که به عنوان حداقل هر دو طرف قبول می‌کنند آن است که اگر نباشد محاسبه عملکرد با دشواری روبرو خواهد بود و از سوی دیگر بروز تنش یا استرس در کارکنان قطعی می‌گردد که دلیل آن بروز فضای ذهنی‌ مبتنی بر عدم تبعیض “بین کارکردن” و “کار نکردن” است.

خرید

مطالب مرتبط


میزان کارایی سازمانی و فعالیت های (تکنیک های) ساخت

دسته: علوم انسانی

حجم فایل: 160 کیلوبایت

تعداد صفحه: 21

میزان کارایی سازمانی و فعالیت های (تکنیک های) ساخت

کل کیفیت مدیریتی، تنها در زمان نیاز برای تدارک کالا، به صورت کل مدیریت کردن حفاظتی و فراهم ساختن زنجیره مشارکتی می باشد که همگی به عنوان فعالیت های ساخت مدرن مشاهده می گردند. اغلب استنتاج کردن تحت مفاهیم چتری، مانند تولید کم سود Womack، Jones و Roos در سال 1990، ساخت جامع و یکپارچه Dean و Snell در سال 1991 و ساخت کلاس جهانی Schonberger می باشد. کل کیفیت مدیریتی یا TQM ممکن است به خودی خود به عنوان یک مفهوم چتری باشد (Cooney و Sohal در این کتاب). در تئوری اجتماعی، آن ها از آن به عنوان یک بخش حیاتی مدل post Fordist و یا به زبان برخی از مردم Toyotaism برای بررسی کردن، استفاده کردند. تمایز اغلب بین این روش جدید نسبت به مدیریت کردن و به مقدار وسیعی در سیستم سخت Fordist ترسیم گشته است که براساس اصول Taylorist در مورد طراحی کار با یک تقسیم کاری باریک، مدیریت کردن اساسی و نقش کم تقاضاها برای توده ای از کارگران بوده است. Womack و همکاران (1990) تفاوت و تمایز تولید کم سود را از تولید انبوه تقویت کردند، در حالی که TQM توسط برخی از نیروهای فرهنگی اصلی – یک سبک زندگی مربوط به بنگاه اقتصادی- به تصویر کشیده شده است که نشان دهنده یک تغییر بنیادین در روش راه اندازی سازمان ها می باشد.

خرید

مطالب مرتبط


برسی الگو و مدیریت استراتژی

  • عنوان لاتین مقاله: Lessons from the Evolution of the Strategy Paradigm
  • عنوان فارسی مقاله: درس هایی از سیر تکامل الگو استراتژی
  • دسته: مدیریت
  • فرمت فایل ترجمه شده: WORD (قابل ویرایش)
  • تعداد صفحات فایل ترجمه شده: 11
  • ترجمه سلیس و روان مقاله آماده خرید است.

خلاصه

بررسی تحقیقات استراتژی بیانگر پنج فاز مختلف در تکامل این الگو از جنگ جهانی دوم به بعد است. این الگو با معرفی برنامه ریزی استراتژیک در دهه 1970 به اوج خود رسید، اما با توجه به عدم قطعیت محیطی آن دوره بنظر می رسید که این روش برای برطرف کردن نیازها چندان کافی نباشد. در دهه 1980 این حوزه وارد فاز مدیریت استراتژیک شد که هدف آن تجمیع منابع کمپانی برای دست یابی به امتیاز رقابتی بود. تحقیقات تجویزی در این دهه با مساعدت زیاد پورتر در درک زمینه های بیرونی که سازمان ها با آن مواجه می شوند انجام شد. دیدگاه مبتنی بر منابع شرک، در پژوهش های تجویزی پایه گذاری شد، و همچنین باعث بالا رفتن دانش الگوی فرایندهای شرکتی شد. با این حال و علیرغم پیشرفت هایی که در اواسط دهه 1980 حاصل شد، کارشناسان دریافتند که مدیریت استراتژیک نیز نمی تواند نواقص موجود در کاربری های استراتژیک را مرتفع سازد. در این دوره، اهمیت فرهنگ سازمانی و سیاست های درونی سازمان بیش از پیش آشکار شد. ناکارآمدی مدیریت استراتژیک در این دهه موجب شد که بسیاری از کارشناسان به مقوله تفکر استراتژیک روی بیاورند. در دهه 1990 این سوال برای بسیاری از متخصصان پیش آمد که استراتژی یک هنر است یا یک علم یا ترکیبی از هر دو اینها.

مقدمه

بررسی تحقیقات استراتژی بیانگر پنج فاز مختلف در تکامل این الگو از جنگ جهانی دوم به بعد است. گلاک، کافمن، و والک (1980) سیر تکامل فرایند مدیریت استراتژیک را در چهار فاز تشریح کرده اند که فاز سوم آن طرح ریزی استراتژیک و فاز چهارم آن مدیریت استراتژیک بوده است. حال، با تکامل الگو از مدیریت استراتژیک دهه 1980 به شکل انعطاف پذیرتری از تفکر استراتژیک در دهه 1990، فاز پنجمی نیز قابل درک است (استیسی، 1993.هراکلیوس، 1998). این مقاله به بحث در مورد تکامل الگوی استراتژیک پرداخته، تقاضاهای داخلی و خارجی را در مورد شرکت کسب و مکار امروزی در این زمینه مد نظر قرار داده، و از درس های کلیدی در این زمینه برای ایجاد اطلاعات در جهت مفهوم سازی تفکر استراتژیک در آثار بعدی استفاده می کند.

  • فرمت: zip
  • حجم: 0.08 مگابایت
  • شماره ثبت: 411

خرید

مطالب مرتبط


بررسی چگونگی مدیریت و تاثیر آن بر عملکرد کارکنان

مقدمه

مولفه های جز دستمزد وجود دارند که نیروی کار برتر را حفظ می کند عاملی دیگری جزء بهای نازل کالا نیز وجود دارند که مشتریان خود را حفظ می نمایند همچنین در توسعه و اقتصاد کشور به جزء ثروت و منابع موجود در آن عوامل وجود دارند که پیشرفت را تضمین می کند. چه بسا کشورهایی که با در دست داشتن معادن، منابع مختلف از جمله کشور های با درآمد کم و اقتصاد ضعیف تک محصولی به شمار می روند و کشورهای که با فقر منابع طبیعی دارای اقتصادی کار آمد و تاثیر گذار می باشند و البته فاکتور اصلی و مهم دیگری به نام مدیریتنیز به کمک می آید. مدیریتی، یک مدیریت صحیح محسوب می شود که یک مدیریت موثر می باشد. مدیریت موثر جزء منابع اصلی توسعه ملتها شده است و مهمترین منابع لازم برای توسعه ملتها است. اعمال مدیریت توسط مدیر در موفقیت یک سازمان نقش بسزایی دارد هر چه سازمان پیچیده تر باشد نقش مدیریت دشوار تر خواهد شد. مدیریت یعنی تصمیم گیری در زمان مناسب با افراد مناسب در جای که فعالیت در آن جریان دارد. مدیران موثر، رهبران موثری هستند که با اعمال مدیریت اصلی و کار آمد خود می تواند نقش به سزایی در جامعه از طریق مشارکت در صنایع و ارائه خدمت مطلوب ایفاء نمایند و مدیران موثر و موفق مدیرانی هستند که ملبس به جامعه علم و تجربه باشند دیگر زمان آن که مدیر در یک برج بلند و لوکس بنشیند و از راه دور کنترل و دستور دهد سپری گردیده است حال زمان آن فرا رسیده است. که مردان و زنان سخت کوش و مستعد و اثر بخش با ایجاد انگیزه و تقویت حس همکاری و جلب مشارکت و روابط هم سطح زمام امور را در دست گرفته و مدیریت سازمانهای وسیع و گسترده پیچیده کنونی را به عهده گیرند چرا که بدو مشارکت همگانی و بکار گیری کلیه عوامل و امکانات راه رسیدن به موفقعیت بس دشوار و خطیر است.

خرید

مطالب مرتبط